اگر کودک در خانواده داشته باشید و برای او کتاب جالبی بخوانید؛ متوجه خواهید شد که چندین بار از شما درخواست
میکند که همان کتاب را برایش بخوانید. شاید بعضی وقتها تکرار درخواست خواندن کتاب آنقدر زیاد شود که شما را
متعجب کند، این حالت در مورد دیدن
چرا چنین اتفاقی میافتد؟ وقتیکه بیشتر دقیق میشویم، میبینیم هر بار که داستان را برای کودک میخوانیم او به یک
بُعد از داستان، دقت ویژهای میکند؛ بهعنوانمثال، دفعهی اول پیگیر ماجرای داستان است تا ببیند که اتفاقهای داستان
چگونه شروع شده و چگونه تمام میشوند و چه سرانجامی برای شخصیتهای داستان پیش میآید ولی در دفعههای بعد
به چیزهای دیگری دقت میکند؛ مثلاً در دفعهی دوم احتمال دارد که عکسهای کتاب برایش جذابتر باشند و در دفعهی
سوم نوع روابطی که در داستان است توجه کودک را بیشتر جلب کند؛ مثلاً این شخص، خواهر آن شخص دیگر است و
همین حالت است که داستان را برای کودک جذاب میکند البته خیلی از اتفاقات برای کودکان، بکر و ناشناخته است و آنها
در کتابی که برایشان خوانده میشود سعی میکنند که این ارتباطات را کشف کنند، ارتباطاتی که به نظر ما بزرگسالان،
خیلی عادی هستند.
(چرا باید مثل کودکان کتاب بخوانیم!)
حالا میخواهیم همین روش را در نوشتن کتاب خودمان به کار ببریم. بیایید در نوشتن کتاب، ما هم کودک بشویم،
منظورم از این سخن این است که یکی از بهترین روشها برای اینکه
یکی از کتابهایی که به نظرتان در رشتهی کاری شما جزو کتابهای شاخص است و منظورتان این است که درنهایت،
کتابی به آن سبک و سیاق بنویسید را انتخاب کنید و چندین بار آن را بخوانید؛ آنقدر بخوانید که زوایای پنهان آن کتاب
برای شما روشن شود؛ بهعنوانمثال، اگر میخواهید داستان بنویسید؛ یک کتاب داستانی خیلی شاخص در رشتهی خودتان
انتخاب کرده و آن را چندین بار خوانده و سپس سؤالهای در پی آمده را از خود بپرسید:
(چرا باید مثل کودکان کتاب بخوانیم!)
اگر میخواهید کتابی کاربردی بنویسید باز با همین روش، کتاب کاربردیِ مدنظر و موردپسندتان را چندین بار بخوانید و
متوجه شوید که نویسنده چه روشها و شگردهایی به کار برده که کتابش مورد استقبال قرار گرفته است.
جمعبندی من این است که بهترین روش برای نوشتن یک کتاب خوب، خواندن متعدد و چندینبارهی کتابی است که قبلهی
کار ما است. شما هم حتماً این کار را انجام دهید.
متخصصان روانشناسی ضمن اینکه بر نقش قصه گویی در سلامت روان کودک تاکید می کنند ، قصه گفتن را برای تکامل مغز لازم می دانند . با گفتن قصه و افسانه به کودکان علاوه بر شناسایی صدای والدین ، صحبت کردن برای کودک راحت تر می شود و زبان کودک برای بیان کلمات صحیح بهتر می شود . صحبت کردن با زبان کودک ، دلیلی برای تاخیر در تکامل گفتار نیست اما بهتر است که از لغات بزرگسالان با صدای بچه گانه استفاد کرد .
کودکانی که اختلالهای رفتاری دارند در بیشتر مواقع مورد سرزنش و تنبیه قرار گرفته اند . گاهی بیش از حد شیطنت و رعایت نکردن حقوق دیگران یا بالا بودن هیجانات در کودک با برخورد نادرست
کودکان از طریق داستانها با حقایق و تجربه های زندگی آشنا می شوند . تاثیرپذیری از شخصیتهای قصه ، کمک به کشف معنای منحصر به فرد بودن و توانایی برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات را در کودک افزایش می دهد و راهی مناسب برای درمان افسردگی و اضطراب کودک است چرا که بسیاری از قصه ها شادی آور هستند .
وقتی کودکی قصه ای را می شنود ، ممکن است یک چهره ی به ظاهر نفرت انگیز ، به دوست داشتنی ترین چهره تبدیل شود و اعتقاد به قصه به او جرئت می دهد در نخستین برخورد با یک کودک ناشناس خود را کنار نکشد .
قصه گویی و خواندن داستان کودکانه ، مهارت کلامی
همزمان که کودک کلمات و عبارات جدید یاد می گیرد با پیچیدگی های زبان نیز آشنا می شود . قصه گویی به کودک کمک می کند که طبق یک الگوی منظم نحوه تلفظ کلمات و عبارات را بیاموزد و مهارتهای شنیداری خود را افزایش دهد و به موجب آن حافظه کودک نیز تقویت می شود و به آرامش و ایفای نقش کودک کمک خواهد شد .
بسیاری از کودکان عادت دارند کارها را از روی عادت یاد بگیرند و فهم درستی از آن ندارند . قصه گویی بصورت فعالیتی منظم می تواند ، باعث شود کودک از آن چیزی که می شنود ، درک درستی داشته باشد و از آن در مهارت ایفای نقش استفاده کند .
از طریق قصه گویی بسیاری از ارزشهای اخلاقی مثل : شجاعت ، نوع دوستی ، امیدواری و … در کودک تقویت می شود .
قصه گقتن پدر برای کودکان
بهترین و موثرترین شیوه ی قصه گویی به کودک اینگونه است که بعد از گفتن هر قصه یا هنگام قصه گویی به کودک فرصت دهیم فکر کند و درباره آن حرف بزند و نظرخودش را بیان کند . این روش از نظر عاطفی و عقلی برای کودک بسیار مفید است .
قصه ها باید :
سرگرم کننده باشد و توانایی ذهنی را در کودک افزایش دهد .
باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد به نفس کودک را افزایش دهد و مهارت ایفای نقش را در او تقویت کند .
همچنین باید گنجینه لغات کودک و حس استقلال طلبی و خلاقیت در کودک را افزایش دهد و تخیل کودک را فعال کند و موجب تقویت قدرت شود و کودک اعتماد به خود و آینده پیدا کند .
آموزش
کلیه کارورزان محترمی که به این موسسه جهت آموزش تعمیرات لپ تاپ مراجعه می نمایند در پایان دوره می توانند به راحتی لپ تاپ ها و مادربردها را در
کلیه عزیزانی که می خواهند آموزش تعمیرات لپ تاپ را به صورت تخصصی یاد بگیرند بدون هیچگونه مشکلی در پایان دوره بصورت حرفه ای شروع به کار می نمایند.
پارسیان رایانه کلیه
جهت انتقال سریع و سهولت در آموزش تعمیرات لپ تاپ ما اقدام به تعمیرات تخصصی در حضورکارورزان و دانشجویان انجام می دهیم و کارگاه های مجزا و مجهز در امور آموزشی تعمیرات لپ تاپ جهت راحتی کار شما ساخته شده است.کلیه لوازم کارگاهی زیر نظر تعمیکاران در اختیار شما عزیزان می باشند.
کلیه هنرجویان در هر سطحی از اطلاعات و یا سایر رشته های تحصیلی می توانند در دوره های آموزشی تعمیرات لپ تاپ شرکت کرده و به راحتی به یک تعمیرکار حرفه ای تبدیل شوند.
مدت دوره آموزشی تعمیرات لپ تاپ تا زمان یاد گیری کامل شما در پارسیان رایانه صورت می پذیرد و تازمانی که کلیه سر فصل های آموزشی را به طورکامل یاد نگرفته باشید کلاس شما پایان نمی یابد.
با تجزبه وتحلیل در مدارات سخت افزار که در دوره های آموزش تعمیرات لپ تاپ توسط تعمیرکاران پارسیان رایانه انجام می شود کلیه ایرادها و قلق ها و در امورتعمیرات فرا داده می شود و ماهدفی جز آموزش تعمیرات لپ تاپ برای شما عزیزان نداریم.
عزیزانی که در دوره آموزشی تعمیرات لپ تاپ شرکت می نمایندپارسیان رایانه آنها رابه بازار کارهدف معرفی می نماید که بتوانند به راحتی وارد بازارکار شوند ودر آخر پارسیان رایانه یک پکیج 200گیگا بایتی در زمینه آموزش تعمیرات لپ تاپ بصورت رایگان به کلیه شرکت کنندگان در دوره اهدا مینماید که شامل کلیه نقشه های تعمیراتی ،بایوس ها ،سرویس منوئال (service manual) یا راهنمای تعمیراتی، نرم افزارهای تخصصی ویژه سخت افزار وغیره می باشد.
افراد زیادی دوست دارند تعمیر کار شوند ولی موفق نمی شوند با ما به یک تعمیرکارحرفه ای لپ تاپ(نوت بوک) تبدیل شوید و آینده خودرا تضمین کنیداطلاعاتی که تعمیرکاران حرفه ای هیچ گاه فاش نمی کنند با ما به هر انچه برای تعمیرحرفه ای لپ تاپ (نوت بوک)نیاز داریدبیاموزید ویک تعمیرکارحرفه ای شوید.
اکثر ما در کودکی ها ی خود روزهایی را به یاد می آوریم که بزرگترها برای سرگرم کردن و یا کوتاه نمودن شب های بلند زمستان با قصه، مثل و چیستان اعضای خانواده را گرد هم می آوردند و لحظات استثنایی و دلپذیری را در پس این
نویسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنین روانشناسان رشد بر این عقیده هم رای هستند که قصه-ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند .
کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.
قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.
موضوع مهم دیگر که تاثیرزیادی بر
هم چنین قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آنها حتی برای اینکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.
برای منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گویی یک آموزش جذاب است قصه ها می توانند به کودکان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.
در عین حال قصه ها موجب میشوند تا کودکان بتوانند با گسترهای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شیو ههای نگرش بزرگترها آشنا شوند.
کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین میشود و او را یاری میکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آنها بهره برداری میکنند.
کارکردها و ارزش های قصه ها به مراتب بیشتر از آن است که بخواهد به همین چند مورد خلاصه شود. اما همین موارد با ارزش میتواند دلایل مهمی باشد که بتوان از طریق قصه ها به رشد عاطفی، اجتماعی، کلامی و ذهنی کودک یاری نمود.
دراهمیت
باید پرستاران و مادران را وادار کنیم فقط حکایاتی را که پذیرفته ایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند پرورشی که روح اطفال از راه گفتن
قصه ها و افسانه ها همواره در رشد و کمال ذهنی و فرهنگی انسان ها مؤثر بوده اند و به نوعی زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ، شیوۀ کار و تولید آن ها و رفتار ، تفکر ، احساس ، مذهب ، اخلاق و اعتقادات هر جامعه را نشان داده اند.
انسان ها برای فرار از ناکامی ها و نابرابری ها ی اجتماعی و اقتصادی و محرومیت های گوناگون،آرزوها ی شان را با آرامش خیال در قالب افسانه ها، قصه ها ، متل ها ، ترانه ها و لالایی ها گفته اند.
قصه از ابتدای آفرینش تا کنون وجود داشته است و شاید نخستین قصه ، قصۀ آدم و حوا و نخستین قصه گو حضرت آدم باشد که ماجرای رانده
قصه گویی هم چنین به عنوان روشی برای آموزش ارزش های اجتماعی و اخلاقی استفاده شده. تأکید افلاطون و ارسطو بر قصه گویی برای کودکان نیز از همین جنبه است .
قصه دربارۀ انسان ها و اشیاء به صورتی متفاوت و با زبانی خوشایند ،آن ها را به آموختن ترغیب می کند.
درون مایۀ اصلی قصه ها آرزوی انسان ها بوده و هست . در واقع انسان ها نیازهای شان را با زبانی ساده و قابل فهم در قصه بیان می کنند. طرح مسائل هیجان انگیز و عجیب و ظهور عوامل طبیعی ، غیر طبیعی و متافیزیکی باعث می شود شنوندگان از شنیدن قصه لذت ببرند و انگیزۀ یادگیری در آن ها بیش تر شود .
کودکان با شنیدن افسا نه ها ، اسطوره ها و قصه های قومی دربارۀ جهان و آنچه در آن است اطلاعاتی به دست می آورند و در ذهن خود ، آرزوهای مطلوبشان را شکل می دهند . تقریباً تمام افسانه های اقوام و ملل گوناگون این ویژگی را دارند.
در قصه تمایلات درونی افراد تجسم خارجی می یابد و چهره ها و حوادث آن قابل فهم می شود. در طب سنتی هندو برای بیماران روانی قصه ای می گفتند که مشکل خاص او را مجسم می کرد و از او می خواستند دربارۀ آن فکر کند . در این روش انتظار داشتند وقتی بیمار به داستان فکر می کند ، هم ماهیت دشواری ها و گرفتاری های آزاردهندۀ زندگی خود ر ا بشناسد و هم راه حلی برای درمان آن پیدا کند . از میان آن چه داستان دربارۀ ناامیدی ها ، امید ها و پیروزی انسان بر دشواری ها و گرفتاری ها می گفت ، بیمار می توانست نه فقط چاره ای ب:.۸’ای مشکل خود بیابد ، بلکه هم چون قهرمان داستان راهی نیز برای بازیابی خویش کشف می کرد .
اما اهمیت قصه تنها برای کمک به رشد انسان و آموختن روش های درست ِ زندگی نیست . قصه وقتی درمان کننده است که بیمار به جزییاتی از داستان فکر کند . جزییاتی که بیانگر مشکلات و کشمکش های درونی و کنونی زندگی فرد است و به او کمک می کند به راه حل های فردی برسد.
کودکی که با شنیدن قصه باور کرده است یک چهرۀ به ظاهر نفرت انگیز و خطرناک ممکن است ، به طرز سحرآمیزی تغییر ماهیت دهد و به بهترین و دوست داشتنی ترین دوست و ناجی تبدیل شود ( مثل داستان دیو و دلبر یا شاهزاده خانم و قورباغه) می تواند باور کند کودکی را که نمی شناسد ، می تواند بهترین دوست او
شود .اعتقاد به حقیقت قصه به او جرئت می دهد در نخستین برخورد با یک کودک ناشناس خود را کنار نکشد .
قصه ها هم شادی آفرینند و هم آموزنده . در قصه ها از واژه هایی استفاده می شود که کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد .
اما بهترین شیوۀ قصه گویی کدام است ؟ در این زمینه ، روش های متفاوتی هست . از جمله این که لازم است بعد از گفتن هر قصه یا هنگام قصه گویی به کودک فرصت دهیم به قصه فکر کند و دربارۀ آن حرف بزند . این روش از نظر عاطفی و عقلی برای کودک بسیار مفید است.
برای این که داستان توجه کودک را جلب کند بهتر است سرگرم کننده باشد و کنجکاوی او را برانگیزد . هم چنین لازم است تخیل کودک را فعال کند و به او کمک کند توانایی ذهنی اش را افزایش و احساساتش را توضیح دهد.
بهتر است داستان با همۀ جنبه های شخصیتی کودک ارتباط داشته باشد و از نیازهای کودکانه وی سوء استفاده نکند . قصه باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد او را به خود و آینده اش تقویت کند.
این روزها پدر و مادرها بهجای خواندن و تعریف کردن داستان، ترجیح میدهند کودکشان را با تماشای کارتون موردعلاقهشان بخوابانند. قصهگویی که از لذتهای سادهٔ دوران کودکی است، مزیتهای بسیاری به همراه دارد. پدر و مادرها باید هر شب، زمانی را صرف قصهگویی برای بچهها کنند.
خواندن کتاب داستان با صدای بلند اصلا کار سختی نیست. اگر وقت کافی ندارید، میتوانید یکی از داستانهایی را که بلدید تعریف کنید، خاطرهای از روزهای کودکی خودتان بگویید یا متنی را از روی گوشی همراهتان بخوانید. مزیتهای قصهگویی، بهویژه برای خردسالان، کودکان پیشدبستانی و دبستانیها بیشمارند.
کودکان در سراسر دنیا عاشق داستان هستند. آنها دوست دارند از شخصیتهای موردعلاقهشان بشنوند و گاهی هم از آنها تقلید میکنند. با تعریف کردن داستانهایی با پیامهای معنادار، بیتردید ارزشهایی مانند دانایی، روراستی، شجاعت و … در سن پایین در آنها ریشه میگیرند.
با تعریف داستانهای رایج برای کودکان یا خاطراتی از کودکی خودتان، بچهها با آداب و سنتهای گوناگون خانوادگی و اجتماعی آشنا میشوند. تعریف داستانهایی دربارهٔ افراد مختلف فامیل، آنها را با پیشینهٔ خانوادگی و نسبشان آشنا میکند.
خواندن داستان با صدای بلند، کودک را با زبان، واژهها و عبارتهای جدید آشنا میکند. این روشی کارآمد برای آموزش کلمات تازه و چگونگی تلفظ عبارتهاست.
بیشتر بچهها نمیتوانند برای مدت طولانی بر موضوعی خاص تمرکز کنند. همچنین معمولا به حرف زدن بیشتر از گوش دادن علاقه دارند. قصهگویی نهتنها توانایی تمرکز کودک را تقویت میکند بلکه آنها را مشتاق شنیدن و فهمیدن میکند.
گوش دادن به داستان باعث میشود بهجای تماشای تصاویر در ابزارهای دیداری، شخصیتهای داستان، مکانها، جریان داستان و … را در خیالش مجسم کند. گوش دادن به داستان همچنین
حتما بخوانید: ۱۰ بازی فوقالعاده برای رشد مهارتهای ذهنی و جسمی کودکان
با استفاده از برخی ترفندها، میتوانید از قصهگویی برای تقویت حافظهٔ کودکتان بهره بگیرید. پس از قصهگویی، میتوانید از کودکتان بخواهید قصه را با زبان خودش تعریف کند یا به نکتههای خاص یا ویژگیهای شخصیتها اشاره کند. این کار هم حافظهٔ کودک را تقویت میکند و هم توانایی تمرکز او را افزایش میدهد.
کودکان بهسادگی امکان رویارویی با فرهنگها و شرایط اجتماعی کشورهای مختلف دنیا را ندارند. با قصهگویی برای کودکان، آنها را با مکانها و فرهنگهای گوناگون سراسر جهان آشنا میکنید. سعی کنید قصههای متنوعی از کشورها و فرهنگهای متفاوت برای کودکان بخوانید تا دید و درک آنها را گستردهتر کنید.
قصهگویی، بنیانی برای یادگیری و آموزش رسمی است. کودکان بسیاری با تکرار و بدون درک موضوعی خاص، آن را فرا میگیرند. قصهگویی بهشکل پیوسته و تکرارشونده، به کودک کمک میکند درک بهتری از آنچه میخواند یا میشنود پیدا کند و همزمان لذت ببرد. گاهی وقتها آموزش مفاهیم درسی بهوسیلهٔ داستانی جذاب (برای مثال موضوع کسلکنندهٔ تاریخی که در قالب داستانی هیجانانگیز بیان میشود) فراگیری را سادهتر و کنجکاوی را تقویت میکند.
گاهی کودکان با وجود اینکه لبریز از
بیشتر وقتها موقعیتهای دشوار، کودکان را گیج و سردرگم میکند. داستانهایی با موضوع آدمهایی که در موقعیتهای دشوار قرار میگیرند، به کودک کمک میکند درک بهتری از چنین موقعیتهایی پیدا کند. بهتر است برای کودکان داستانهایی تعریف کنید که نشان میدهند رنج و سختی هم مانند شادی و خوشی، بخشی از زندگی هستند. داستانهای مناسب به کودکان کمک میکنند با موقعیتهای گوناگون و بهطور کلی زندگی، بهتر روبهرو شوند.
همانقدر که قصهگویی برای کودکان مهم است، انتخاب روش درست قصهگویی نیز اهمیت دارد. نکاتی که در ادامه میخوانید به شما کمک میکنند به روش درست برای کودکان قصه بگویید.
قصه نباید خیلی بلند یا خیلی کوتاه باشد.
فضایی راحت و آسوده را برای تعریف داستان فراهم کنید. محیط و حس مناسب را برای خواندن یا تعریف کردن داستان خلق کنید.
اگر خودتان داستان تعریف میکنید، برای کودک روشن کنید کجا و از چه کسی آن را شنیدهاید. برای او توضیح بدهید که چطور شنیدن این داستان به شما کمک کرده است و چطور میتواند به او کمک کند. سعی کنید از همان آغاز، توجه کودک را جلب کنید.
هنگام تعریف داستان، از حرکات مناسب دست، بدن و چهره غافل نشوید. میتوانید با صداهای متفاوت از زبان شخصیتهای مختلف صحبت کنید یا از کودکتان بخواهید این کار را انجام دهد تا جذابیت داستان را بیشتر کنید.
باید به اندازهٔ کافی بلند اما شمرده و بهآهستگی قصه را تعریف کنید. صدای شما باید همان حسِ موجود در قصه را منتقل کند. متناسب با قصه، بلندی و لحن صدایتان را تغییر دهید؛ در بخشهای گوناگون و به تناسب موقعیت مکث کنید.
با بهکارگیری عبارتهای مختلف یا پرسیدن سؤالهایی مانند میدونی چطوریه؟» کودک را درگیر قصه کنید. همچنین میتوانید از آنها بخواهید دربارهٔ پیام داستان یا آنچه از آن فهمیدهاند، صحبت کنند.
حتما بخوانید: تفکر خلاق در کودکان چطور پرورش مییابد؟
برخی فعالیتها هنگام قصهگویی، به تقویت
کودکتان را تشویق کنید تا برای عکسهای مختلف داستانهایی تعریف کنید. برای نمونه، عکس روز تولد او یا عکسی از برفبازی خانوادگی برای داستانپردازی مناسباند.
با انتخاب عکسهای مختلف، بهنوبت داستان عکسی را که انتخاب کردهاید، تعریف کنید.
میتوانید با انتخاب چند عکس از کودکتان بخواهید، آنها را بر اساس ترتیب زمانی مرتب کند.
عکسی از رویدادی خاص انتخاب کنید و از دلبندتان بخواهید با توجه به نشانههای موجود در عکس (لباس عروس، کیک، کلاه بوقی و …) داستانی برای آن تعریف کند.
کودکتان را تشویق کنید تا چند عکس (۱۰ تا یا کمتر) را انتخاب، آنها را به ترتیب زمانی مرتب کند و داستانی برای آنها بسازد. تماشای اینکه آنها کدام عکسها را انتخاب میکنند و چه داستانی برای آنها میسازند، دلپذیر است.
این کار جذابیت بیحدی به روند داستاننویسی میافزاید. نقش و نگارها، ابزار شگفتانگیزی برای تحریک خلاقیت، تقویت بهکارگیری مداد و قلم و افزایش خنده و لبخند هستند!
نخست باید نقشهای مختلفی گردآوری کنید. نقشهایی از حیوانات، خودروها، گل و گیاه و … به صفحهای برای افزودن نقشها به آن یا کاغذی برای نوشتن داستان روی آن نیاز دارید.
میتوانید کودک را تشویق کنید نگارههای مختلف را با رنگهای گوناگون رنگ کند. همچنین میتوانید از او بخواهید نگارههای گوناگونی را انتخاب کند و برای آنها داستانی بسازد.
هنگام داستاننویسی میتوانید اشتباهات آنها را اصلاح کنید و واژههای جدید به آنها یاد بدهید. این کار بسیار سرگرمکننده است و جنبهٔ آموزشی قابلتوجهی دارد.
در پایان دوباره یادآوری میکنم که سبک قصهگویی شما اهمیت بسیاری دارد. روش قصهگویی شما نباید برای کودکتان و حتی خود شما یکنواخت و خستهکننده باشد. شما هم میتوانید از آنچه میخوانید لذت ببرید.
قصهگویی در رشد و پیشرفت کودکان نقش بسزایی دارد. کودک دلبندتان نباید چنین فعالیت ساده اما بهشدت مهمی را از دست بدهد. همین حالا بهدنبال قصهای مناسب برای زمان خواب کودک عزیزتان باشید.
قصه گویی در کشور ما سابقه ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه گویی در طول دوران و به ویژه در نظام های آموزشی کم رنگ شود.
همچنین به
همان گونه که می دانید در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستان ها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز، در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، از سختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است باز می مانند.
آنچه که این مقاله در پی آن است، بررسی جایگاه قصه گویی در نظام آموزش رسمی کشور است. این نظام گسترده بخش بسیار وسیعی از جامعه را تحت پوشش قرار می دهد. از دوران پیش دبستان تا دوران دانشگاه گستره ی نظام تعلیم و تربیت است، اما در این مقاله هرجا به نظام آموزشی اشاره می شود، مراد دوران پیش دبستان و دبستان است. این دو بخش نیمی از جمعیت دانش آموزی را تحت پوشش خود دارد. با این اوصاف این مقاله در پی آن است که به این سوالات پاسخ دهد:
با توجه به همه ی عوامل فوق در این مقاله ضمن مطالعه ی آرا و نظرات صاحب نظران سعی شده است تا با نگاهی دوباره به فعالیت قصه گویی جایگاه واقعی آن در نظام آموزشی کشور مورد ارزیابی قرار گیرد.
ادبیات کودک شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان و. است. ادبیات کودکان عبارتست از: تلاشی هنرمندانه در قالب کلام برای هدایت کودک به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله ی کلمات در اشکال و صورت های گوناگون.
برای شناخت جایگاه واقعی قصه گویی در نظام تعلیم و تربیت ابتدا لازم است عناصر اصلی این سرفصل را مورد دقت قرار دهیم.
مطمئناٌ با شناخت و تعریف صحیح از کلیدهای واژگانی اصلی این عنوان، زمینه برای دستیابی مطمئن تر به جایگاه قصه گویی فراهم می شود.
در این عنوان به دو کلمه ی اصلی بر می خوریم نخست:
قصه و دوم:
نظام تعلیم و تربیت برای شروع بحث بهتر است ابتدا کلمه ی قصه و قصه گویی را مجدداٌ تعریف کنیم: خانم سیما داد در کتاب فرهنگ و اصطلاحات ادبی ذیل کلمه ی قصه آورده است: " قصه در لغت به معنی حکایت و سرگذشت است و دراصطلاح به آثاری اطلاق می شود که در آن ها تاکید برحوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم ها و شخصیت ها است. در قصه یا حکایات محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه قرار دارد. حوادث قصه ها را به وجود می آورند و در واقع رکن اساسی بنیادی آن را تشکیل می دهند ؛ بی آنکه در گسترش و بازسازی قهرمان ها و آدم های قصه نقشی داشته باشد. "
همچنین در لغت نامه ی دکتر معین درباره ی کلمه ی تعلیم آمده است: "آموختنی های مربوط به مسائل اجتماعی، تمدن و امور اجتماعی. آموختن و یاد دادن" و تربیت: "پرورش دادن، رشد کردن "معنی شده است.
با توجه به دو تعریف فوق زمینه های بررسی جایگاه قصه گویی در نظام های آموزشی مشخص تر می شود.
برای بهبود نظام تعلیم و تربیت با توجه به گستره ی بسیار وسیع آن؛ نخست لازم است نوع جامعه ای که درآن به نقش و جایگاه قصه می پردازیم را بشناسیم. در بررسی جوامع و تا حدود پانزده سال قبل به دو نوع جامعه برمی خوریم: جامعه ی کشاورزی و جامعه ی صنعتی.
هرکدام از این دو جامعه از ارتباطاتی یک سویه بهره می بردند و وسیله ی انتقال پیام در آن ها عمدتاٌ نوشته، رادیو و تلویزیون بود. در اواخر قرن بیستم شاهد پیدایش جامعه ی دیگری به نام جامعه ی اطلاعاتی بودیم که اصلی ترین منبع در این جامعه دانش و اطلاعات است و عمده ترین سازمان های آن مراکز تحقیقاتی، دانشگاه ها و نظام های آموزشی می باشد. در این جامعه ارتباطات دوسویه و چند سویه است و این توانایی علاوه بر افزایش دادن سرعت ارسال و دریافت اطلاعات باعث افزایش فوق العاده ی سرعت رشد دانش نیز شده است. بنابراین در بخش آموزش دیگر نیازی به حفظ کردن مطالب نیست و باید هدف گذاری، برنامه ریزی و فرایند تدریس به سرعت از شیوه ی حفظ کردن و انبارداری اطلاعات به سمت ایجاد مهارت در فراگیرندگان به منظور توانایی دریافت اطلاعات مفید و مورد نیاز، چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها و کسب نتایج تولید دانش تغییر جهت دهد و زمینه برای یافتن روابط و حقایق به جای آموزش آن ها فراهم شود.
با این اوصاف آیا نظام تعلیم و تربیت قابلیت این را دارد که مجدداٌ به فعالیت هایی نظیر قصه گویی رویکرد تازه ای ایجاد کند یا خیر ؟
اکنون همه ی نظام های تعلیم و تربیت به گونه ای با فناوری های ارتباطی درگیر می باشند. با توجه به هزینه های بسیار بالایی که در بسیاری از مدارس جهت بهبود امر تدریس و یادگیری به کار برده اند، انتظار می رفت که این عوامل به سمت ساده سازی و هیجان بخشیدن به آموزش پیش رود؛ اما متاسفانه در عمل مدارس فاقد نشاط و شادابی لازم می باشند. جریان تعلیم و تربیت نه فقط باید موجب شود تا خلاقیت در دانش آموزان توسعه یابد بلکه باید زمینه های آن را هم فراهم کند.
از سویی در نظام آموزشی رسمی کشورها و به ویژه در کشورهای جهان سوم به دلیل نیاز روزافزون جوامع به نیروهای متخصص تاکید بر یادگیری تئوریک است و به آموزش های نظری بیش از سایر آموزش ها توجه می شود.
به نظر می رسد نظام های آموزشی به ویژه نظام تعلیم و تربیت در کشور ما نیاز به بازسازی در زیربناهای فکری دارد. برای این منظور باید افراد آگاه و خبره بتوانند نیازهای جامعه ی اطلاعاتی را در کنار امور آموزشی به گونه ای سازماندهی کنند که تنوع فعالیت ها حفظ شده و همه چیز در خدمت سازندگی افرادی پرشور قرار گیرد.
از جمله فعالیت هایی که می تواند بدون ایجاد حساسیت در نظام آموزشی از عهده ی مسئولیت خطیر پرورش کودکان بر آمده و همه چیز را همانند حلقه ای واحد به دور خود جمع کند، فعالیت قصه گویی است. قصه به لحاظ نیاز فطری انسان، همیشه یکی از برنامه های مورد علاقه ی اوست. در طول تاریخ علی رغم پیشرفت های سریع تکنولوژی هنوز زبان ساده ی قصه نقش بسیار مهمی در بیان مسائل آموزشی دارد. هرچند با توجه به تغییرات تکنولوژی، تغییراتی اساسی در استفاده از قصه ها صورت گرفته است و به سختی رویکردهای سابق نسبت به قصه گویی ایجاد می شود، اما با هماهنگی بین بخش های مختلف نظام های آموزشی می توان خلا موجود در آن را پر کرد.
در این راستا توجه به این نکته ضروری به نظر می رسد، که یکی از بخش های مهم ادبیات کودک، قصه می باشد. قصه کودک را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او می بخشد. قصه هایی که کودکان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و آن ها را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آن ها را یاری می دهد.
قصه، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان نقش قاطعی دارد.
هدف های برنامه ی ادبیات کودکان و به ویژه قصه در آموزش و پرورش دوره ی ابتدایی عبارتند از:
1- کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان
2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان
3-تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان
4-ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان
5- رشد اعتماد به نفس کودک و علاقمند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی
6- برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماداه ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
متاسفانه نکته ای که تا کنون در نظام های آموزشی به چشم می خورد، تاکید بر جهل و نادانی کودکان است و این نگرش حاکی از طرز تلقی " انسان شکل نیافته " در تعلیم و تربیت است.
علاوه بر آن کتاب های درسی در هزاره ی جدید در حال تغییر است، اگر چه هنوز کتاب ها به صورت کامل متناسب با توانایی ها و خصوصیات ذهنی کودکان تدوین نشده است، اما آموزشگران جدید نسبت به نقش قصه در پرورش جسمی و روانی و ذهنی کودکان تاکید بسیار دارند و جامعه هم تا حدود زیادی این تغییرات را پذیرفته است.
طرز تلقی بزگسالان نسبت به کودک و سرشت او بخش مهمی از برداشت نسبت به مفهوم کودکی است. ادبیات جدید کودک، محصول دگرگونی در مفهوم کودک است و نگرش های تازه ای را نسبت به کودکان و توانایی ها و ویژگی های ذهنی آن ها پدید آورده است.
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری و. ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستان ها را تشکیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فراگرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت در کودک هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای کودکان است.
کودک در نظام تعلیم و تربیت جدید انسانی فعال و پویا است که حق انتخاب دارد. او با تجارب متفاوتی روبه روست. یکی از کارهایی که کودک در نظام های آموزشی امروزه با آن روبه روست شنیدن، نوشتن و باز گفتن است. در ذهن کودک میلیون ها جرقه وجود دارد که هر کدام می تواند زمینه ی بروز و ظهور استعدادهای تازه را فراهم کند.
میل ذاتی کودک به شنیدن قصه موجب شده است تا قصه گویی به عنوان یکی از روش های آموزشی و تربیتی در طول اعصار مورد توجه باشد. کودک در داستان مایه ی زندگی خود را می یابد و خصوصیات رفتاری افراد را درک می کند.
داستان ها منعکس کننده ی نگاه انسان به جهان هستی و محیط پیرامون اوست و به همین دلیل قصه گویی راهی برای انتقال و آموزش آداب و رسوم و سنن از نسلی به نسل دیگر است. در تجدید حیات جاری قصه گویی، تعیین مرز ظریف بین اجرا و گفتن قصه به گونه ای فزاینده دشوار است و این تفاوت مربوط به رابطه ی بین گوینده و شنونده است و قصه در کانون این رابطه قرار دارد.
دانش آموز باید بتواند در طول قصه با قصه گو همراه باشد. اگر در نظام آموزشی به این مساله توجه شود، که قصه می تواند بسیاری از آموزه های تربیتی را به خوبی به مخاطب منتقل کند، مطمئنا رویکردها نسبت به فعالیت قصه گویی تغییرات جالبی پیدا خواهد کرد. متاسفانه به دلیل این که انتخاب معلمین در کشور با نگاه های پرورشی همراه نیست و در گزینش معلمان به توانمندی های خاص توجه نمی شود و ملاک گزینش بر اساس نمره می باشد، جایگاه قصه و قصه گویی و سایر فعالیت های پرورشی در نظام آموزشی به خوبی قوام نیافته است.
اگر فعالیت قصه گویی توسط فردی ناتوان که با اصول قصه گویی آشنا نیست، ارائه شود؛ نه تنها نمی تواند موثر واقع شود بلکه علی رغم میل فطری کودک به قصه او را از محیط قصه فراری می دهد. در این رابطه ما با دسته های مختلفی از قصه گویان روبه رو هستیم: قصه گو - مجری ها، قصه گو -کتابدارها و قصه گو- معلمان.
در نظام های آموزشی بیشتر شاهد قصه گو - معلمان هستیم؛ یعنی آن دسته از قصه گویانی که برای کودکان در برنامه های آموزشی قصه می گویند، اما علاقه مند به کار قصه گویی نیستند، در واقع آنان علاقه مند به اجرای قصه توسط قصه گو نیستند.
به دلیل حاکمیت این دیدگاه در نظام آموزشی، معلمین نمی توانند نقش قصه گویی را به خوبی ایفا کنند. معلیمن در نظام های آموزشی باید بدانند که بین اجرای فعالیت های آموزشی و فعالیت های پرورشی و فوق برنامه ارتباطی بسیار عمیق وجود دارد. ممکن است بسیاری از معلمین برای بچه های خود در خانه قصه بگویند و با شناختی که از او دارند درباره ی علاقه ها، ترس ها، یا محبت هایش قصه بگویند؛ اما قصه در مدرسه ویژگی های خاص خود را دارد. شکل ارائه ی آن متفاوت است. قصه در مدرسه شور و عاطفه ی بیشتری را می طلبد و باید به کودک آزادی عمل بیشتری بدهد. قصه با توجه به نیازهای فطری مخاطب فرق می کند. برای این منظور باید کتاب های درسی سرشار از ادبیاتی غنی و مفید باشد. این ادبیات باید با مدیریت و برنامه ریزی آموزشی همسو بوده و در برنامه ی تحصیلی خللی وارد نکند. معلم می تواند با قصه به دانش آموزان مهارت های پژوهشی را بیاموزد، می تواند گوش سپردن به قصه و برانگیختن کودکان را با آن ها تجربه کند.
نظام تعلیم و تربیت و قصه گویی
علاوه بر موارد فوق برنامه های آموزشی از جمله برنامه های چند رسانه ای می باشند. برنامه ی چند رسانه ای، برنامه ای است که ترکیبی از دو یا بیش از دو شکل هنری است که هر کدام می تواند جایگاه خود را داشته باشد و در مجموع کل واحدی را بیافریند.
قصه گویی در نظام آموزشی می تواند با اشکال مختلف درسی بیامیزد، به شرطی که روی برنامه ها به خوبی فکر شده باشد و ارتباط بین بخش های آن منسجم باشد. موثرترین برنامه ها آن هایی هستند که بر درون مایه یا موضوع درسی یا نویسنده ای خاص متمرکز شده باشند.
برای آماده سازی یک برنامه ی درسی که بتواند در نظام تعلیم و تربیت مفید واقع شود باید در مواد مورد استفاده ی آن دقت شود.
شرط موفقیت یک برنامه نظیر قصه گویی در مدارس روانی و موزون بودن آن است. در یک نظام تعلیم و تربیت باید بخش ها مکمل هم باشند و در عین حال آنقدر قدرت داشته باشند که مستقل به کار آیند.
اگر چه امروزه به عواملی نظیر تفکیک بودجه و کاهش تعداد کارکنان در نظام های آموزشی اشاره می شود، با این حال رویکردهای تازه ای نسبت به فعالیت هایی نظیر قصه گویی درحال پیدایش است
به نظر می رسد برای رفع مشکل عدم توانمندی معلمین به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر آموزشی باید دوره هایی برای آن ها برگزار شود. مدیران، معلمین و سایر افراد دست اندرکار نظام تعلیم و تربیت بایستی نسبت به شرکت در برنامه های قصه گویی ترغیب شوند، چون اگر بهترین قصه ها هم در خدمت شخصی که علاقمند به قصه گویی نباشد قرار گیرد و نتواند از عهده ی ارائه ی آن برآید، در واقع کاری عبث انجام شده است.
دوره های آموزش ضمن خدمت که بعضا بی توجه به نیازهای واقعی معلمین برگزار می شود نتایج مفیدی را به دنبال نخواهد داشت، اما با شناسایی افراد توانمند و علاقمند و برگزاری دوره های ضمن خدمت ویژه ی آنان کم کم نگرش ها نسبت به قصه گویی تغییر خواهد کرد.
در تدریس معلم باید طرح درس خود را از قبل آماده کرده باشد و از شیوه های مختلفی برای ارائه ی مطلب به دانش آموزان سود بجوید، اما متاسفانه در عمل چنین اتفاقی نمی افتد. معلم باید بداند که در عصر ارتباطات باید حجم دانسته هایش به حدی باشد که بتواند در برابر سوالات مختلف دانش آموزان پاسخگو باشد. با مسلط کردن خود به این تجهیزات است که او می تواند پله های موفقیت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد.
کسانی که شغل معلمی را برگزیده اند خود زمانی دانش آموز بوده اند و شرایط آموزشی و پرورشی را در مدارس تجربه کرده اند. علی رغم پیشرفت های ظاهری هنوز اتفاق تاثیر گذاری در مدارس و در نحوه ی تدریس معلمین نیفتاده است. باید در نظام آموزشی فرصت هایی فراهم شود که در برانگیختن انگیزه برای معلمین نقش کاربردی باشد.
همچنین برای کسب جایگاه مناسب برای فعالیتی نظیر قصه گویی لازم است در دانشگاه ها و سایر موسسات مرتبط رشته ای خاص ایجاد گردد تا نیروهایی توانمند برای فن قصه گوی تربیت شوند.
آنچه در این مقاله به آن پرداخته شد، درواقع بررسی نظام آموزشی کشور و رویکردهای موجود در آن بود و سعی شد با تکیه بر مطالب صاحب نظران، به جایگاه قصه گویی و تاثیری که می تواند بر مخاطبان داشته باشد مطالبی ارائه شود. آنچه به نظر می رسد این است که در قدیم در مکتب خانه ها بسیاری از مسائل با زبان قصه به مخاطبان منتقل می شد، اما در نظام آموزشی امروزی از این ابزار سود برده نمی شود؛ حال آنکه در کتاب های جدید آموزش ابتدایی درس هایی با زبان قصه برای کودکان گنجانده شده است، که این امر می تواند جایگاه سابق قصه و قصه گویی را در نظام آموزشی تجدید کند.
دراین مقاله نویسنده با تجاربی که در مدت کار در کانون پرورش فکری کسب کرده و با حضور در جشنواره های قصه گویی یه این نتایج دست یافته است که:
کتاب های موجود در کتابخانه های کانون منابع بسیار مناسبی برای قصه گویی هستند، اما به دلیل این که ارتباط بین مراکز کانون و مدارس و به ویژه معلمان کم رنگ است، معلمین از این منابع آگاهی ندارند. با تشکیل گروه های قصه گویی در مدارس، حضور مربیان کانون در مدارس و ارائه ی قصه های جذاب و استفاده از شیوه های خلاق در قصه گویی توسط مربیان می تواند زمینه را برای بهبود وضعیت قصه گویی در مدارس فراهم کرد.
علاوه بر آن دوره های آموزش ضمن خدمت ویژه معلمین و معرفی منابع غنی ادبی به آن ها از سوی مراکزی نظیر کانون که قصه گویی را به عنوان یکی از فعالیت های اصلی در سر لوحه ی برنامه های خود دارد، می تواند جایگاه واقعی قصه گویی و نقشی که می تواند در آموزش و پرورش کودکان ایفا کند را به معلمین نشان بدهد.
برگزاری جشنواره های قصه گویی بین معلمین ابتدایی و همچنین جشنواره ی رقابتی بین مربیان کانون و معلمین مدارس نیز می تواند جایگاه قصه گویی رابهبود بخشد.
همچنین کانون به عنوان متولی قصه گویی در کشور باید در شیوه های برگزاری این فعالیت در کانون تجدید نظر انجام دهد تا زمینه ی بروز و ظهور استعدادهای جدید در قصه گویی فراهم شود. مثلا کانون می تواند قصه گویی و کتاب هایی در این زمینه و به ویژه کتاب قصه ها را به خانواده ها امانت دهد تا علاوه بر ایجاد فرهنگ مطالعه هنر قصه گویی در خانواده ها زنده بماند.
گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است
اختلالهای رفتاری طبقهای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان
اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق میشود که در آن پاسخهای هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجانهای فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ بهطوریکه در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری میکنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسیها آنها را طرد میکنند، در نتیجه فرصتهای آموزشی آنان کاهش مییابد. بهرغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجهاند، بیشتر آنها تا سالها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمیشوند مگر اینکه اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.
بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل میشوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبههای مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجهاند. ناتوانیهای این کودکان از رفتارهای آنها ناشی میشود. قصهدرمانی در سالهای اخیر بهصورت یکی از فنون بازیدرمانی مطرح شده است. استفاده از قصهدرمانی بهمثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روانشناختی کودکان منجر نمیشود. در قصهدرمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصههای زندگی فرصتهای جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.
همه ما در کودکی علاقه مند به شنیدن داستان های مختلف قبل از خواب بودیم . قصه گویی والدین برای کودکان نه تنها سرگرم کننده است ، بلکه دارای مزایای بی شماری در رفتار و آینده کودک نیز است.
تاثیر قصه گویی بر زندگی و آینده ی کودک یک امر ثابت شده است به طوری که امروزه کارشناسان برای برخورد با کودک پرخاشگر و لجباز روش قصه درمانی را پیشنهاد می کنند.
قصه گویی چه چیزی است ؟
داستان گویی نوعی بیان خلاقانه تخیل است که این کار به کلمات و کنش های متقابل با ایجاد تنوع در لحن نیازمند است تا داستانی مهیج و جالب برای شنوندگان ایجاد شود .
یک داستان گو خوب ، به شنونده امکان تخیل پردازی داده و حس داستان پردازی او را تحریک خواهد کرد . داستان پردازی می تواند به اشکال مختلفی از جمله :نمایش عروسکی ، موسیقی ، کمدی و شعر انجام شود. برای تحقق این مهارت نیاز به صبر، پایداری و آزمون و خطا است.
عدم توانایی در داستان پردازی ممکن است بسیار ناراحت کننده باشد ، به خصوص وقتی فرزندتان هر شب از شما داستان جدیدی بخواهد. ذهن کودکان دائما به دنبال کشف چیزهای جدید است و به راحتی از موضوعی به موضوع دیگر معطوف می شود ، بنابراین چگونه می توان توجه کودک را تا پایان یافتن قصه به خود جلب کرد، بدون این که حوصله او سر برود ؟
در ادامه ی این بخش از نمناک به ارائه چند نکته در این رابطه خواهیم پرداخت :
1. شنونده را بشناسید :
اولین و مهم ترین قدم درک مخاطب خود است . دانستن این نکته که شنونده شما تمایل به شنیدن چه چیزی دارد ، به شما کمک می کند تا داستانی قانع کننده برای او در ذهن خود طراحی کنید و بنابراین از خودتان بپرسید که فرزند شما به چه چیزی علاقه دارد ؟ به یک ابرقهرمان ، شاهزاده و یا چهره های تاریخی ؟
2. پیام خود را بسازید:
قدم بعدی تعریف پیامی است که می خواهید از طریق داستان به فرزند خود انتقال دهید . آیا چیز خاصی وجود دارد که بخواهید از طریق داستان به فرزند خود بیاموزید ؟ داستان های خود را بر اساس این سوالات بسازید .
3. استفاده از کلمات خلاق :
استفاده از کلمات خلاقانه در خلال داستان باعث جلب توجه کودک به داستان شما خواهد شد و البته باید توجه داشته باشید که نباید از کلماتی که درک آن ها برای کودکان دشوار است استفاده کنید .
4. سبک بیان :
تعریف کردن داستان به طور فصیحانه و مسلط باعث جلب نظر فرزندتان خواهد شد . پر انرژی باشید ، احساساتی شوید و با جریان داستان پیش بروید و همچنین می توانید از اتفاقات مشکوک و غافلگیر کننده در داستان خود بهره بگیرد .
5. زمان بندی :
اهمیت زمان در داستان گویی را نمی توان نادیده گرفت . موضوع داستان باید مناسب با موقعیت زمانی باشد ، برای مثال داستان قبل از خواب با داستانی که در یک روز دلنشین بارانی تعریف می کنید ، متفاوت است.
فواید قصه گویی در کودکان:
1- کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان.
2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان.
3- تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان.
4- ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان.
5- رشد اعتماد به نفس کودک و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6- برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
در کل داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی،
قصه های کودکان چگونه باید باشد :
1) همخوان با احساسات و علاقه آنها باشد .نه مبتنی بر دنیای بزرگسالان .
2) دارای ساخت داستانی مناسب کودکان باشد . انگیزه تعقیب را در کودکان ایجاد کند .
3) طولانی و ملال آور نباشد ، کوتاه باشد .
4) پیچیده و دارای شخصیت های متعدد نباشد .
5) هم خوانی فرهنگی در قصه ها رعایت شود .
6) قصه ها نباید بلافاصله لو برود و کودک تا آخر آن حدس بزند .
7) قصه هایی که تاثیر مثبت داشته باشدند انتخاب شود ، مثل شجاعت ، دوستی به جای دشمنی .
8) حاوی واژگان فراوان نباشد همچنین جذاب باشد .
9) کتاب قصه را کودک بپسندد( طراحی ، نقاشی ،زیبایی ظاهری )
از قصه مهمتر کسی که قصه را می گوید می باشد . تمرین ، تسلط ، دوست داشتن قصه و قصه گویی و شناخت دنیای کودک از ضرورت های کار قصه گویی است
شرایط قصه گو :
1) قصه را خوانده باشد و زیر و بم های قصه و فضای مناسب کلامی را بداند .
2) قصه ای که خودمان دوست داریم را بگوئیم کودک از خطوط و چهره قصه گو بی علاقه گی را می فهمد .
3) از فضای قصه بیرون نرود ( قطع قصه ،گفتگو یا خوردن )
4) صبور و با حوصله باشد (شتاب برای تمام کردن ، پاسخ سئوالات دانش آموز ندادن )
5) حرکات قصه گو و صدایش خیلی مهم است .
6) تکیه کلام نا به جا نداشتن .
7) رابطه عاطفی برقرار کردن .
8) لحن و حرکات قصه گو وقتی به پایان قصه نزدیک می شود باید آرامش بخش باشد .
9) قصه گو دارای لکنت زبان نباشد .و تو دماغی صحبت نکند .
10) آراستگی ، ظاهر و لباس قصه گو باید مطلوب باشد .
ابزار اصلی قصه گو برای انتقال داستان به شنونده، صدا و کلمه هایی است که ادا می شود. اگر قصه گو در استفاده ی مؤثر از کلمه ها و صدای خود دقت کافی نداشته باشد، حتی بیان بهترین و هیجان انگیزترین داستآنها هم ضعیف از کار درخواهد آمد.
چهره و حرکات قصه گو:
به طور کلی رفتار، به ویژه چهره ی قصه گوی خوب کمک بسیار مؤثری به شنونده می کند. شنونده ضمن این که به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد . چهره ی قصه گو اغلب آیینه ی تمام نمای آن قصه است و به آن چه شنوده می شنود، جان می بخشد.
قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را نشان دهد و بر تأثیر قصه گویی بیفزاید. حالات چهره باید منطبق بر حالت های داستان باشد و هرگز نباید به کاریکاتور تبدیل شود مگر آن که داستان چنین ایجاب کند.
حرکات باید طبیعی باشد، نه برنامه ریزی شده. به جای اداها و حالت های اضافه و تمرین شده ای که معمولاً درگذشته به عنوان فن بیان آموخته می شد، باید حرکت ها خودانگیخته باشد تا به تأثیر قصه بیفزاید. در هر حال، در یک قصه گویی موفق، چهره چیزی است که می تواند در بیان بهتر قصه، به قصه گو کمک کند، ولی نباید بیش از سایر جنبه های این هنر به آن توجه کرد.
مزایای قصه گویی ،برای خود والدین: هنر قصه گویی نیازمند آن است که خودتان داستان های زیادی بخوانید. با قصه گویی نه تنها دل وجان کودکان را شاد میکنید، بلکه کودک درون خود را هم می پرورید. قصه گویی فعالیت جالبی است که پیوند کودک- ولی را مستحکم می سازد.
درباره این سایت